زندگی چیست؟
|
شبی غمگین.شبی بارانی وشبی سرد
من و تو می توانیم دوباره عاشق شویم قبل از اینکه باران از پیچ این کوچه بگذرد . تن غربت زده جوانی ام از عشق تو گم شد و این نوشته زخمی بر دیوار دلم رنگ ترحم گرفت .
به ساعت ها تبدیل کنم و بی ارزو خواب فرداها را ببینم . به اندازه همان ستاره هایی که شب های خلوتم را نظاره گر بودند می خواهمت و سحر گاهان همراه با طلوع خورشید از شوق تو بیدار می شوم و صدای
عاشق ترین شقایق ها را از پنجره اتاقم می شنوم .
[ یکشنبه 90/4/19 ] [ 10:11 صبح ] [ n@Z@nin ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |